نمک سریالهای لاکچری شبکه خانگی روی زخم مشکلات مردم
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۱۰۹۶۶
ایجاد حسرت و حس ناکامی در جامعه به خصوص در میان قشر جوان با نشاندادن خانههای لوکس، خودروهای میلیاردی و عروسیهای آنچنانی در سریالهای «مانکن»، «دل» و «کرگدن» بوجود خواهد آمد.
به گزارش شریان نیوز،بارزترین نقطه مشترک سریالهایی که این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش میشود، زندگی لاکچری خانوادههایی است که با سبکزندگی مردم عادی جامعه، فاصله زیادی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته که این ماجرا مربوط به امروز نیست و بینندههای سریالهای «رقص روی شیشه»، «عاشقانه»، «نهنگآبی» و «ممنوعه» که در چند سال اخیر پخش شدند، این مورد را تجربه کردهاند. خانههای ویلایی، خودروهای گران، آرایشهای اغراق شده، لباسها و زیورآلات مجلل و ... از عناصر ثابت این سریالهاست که حتی تصور داشتن چنین زندگی برای مخاطب عام، ناممکن است.
در پرونده امروز، علاوه بر نگاهی به زندگی لاکچری در این فیلمها، به چند سوال مهم از منظر روانشناسی هم پاسخ خواهیم داد: تماشای سریالهای لاکچری که مانند نمکی روی زخم مشکلات مردم در شرایط فعلی است، چه تاثیری بر روانمان دارد؟ آنها را ببینیم یا نه؟ حسرت خوردن و ایجاد حس ناکامی در جامعه به خصوص در جوانان بعد از تماشای این فیلمها، چرا و چطور باید مدیریت شود؟ و ....
سریال من لاکچریتر است!
انگار در بین تهیهکنندگان سریالهای مانکن، دل و تا حدودی کرگدن رقابتی برای نشان دادن زندگیهای اشرافی شکل گرفته است
سریال «دل» که به تازگی راهی شبکه نمایش خانگی شده است، در ۷۲ ساعت ابتدایی انتشار در نمایش خانگی، رکورد تماشای آنلاین را شکست و با ثبت ۱۳ میلیون و ۴۴۰ هزار دقیقه توانست به پر مخاطبترین سریال شبکهنمایش خانگی در سه روز اول انتشار تبدیل شود. سریال مانکن در این ردهبندی، سوم است. در سریال «دل» مخارج یک عروسی ۸۵۰ میلیون تومان نشان داده میشود. در ادامه به چند نمونه از به تصویر کشیدن چنین موضوعاتی در این سریالها میپردازیم.
مانکن/ لاکچری بازی در حد تیمملی!
شاید بتوان ادعا کرد این سریال، مرزهای لاکچریبازی در سریالهای ایرانی را جابهجا کرده است. از همان قسمتهای ابتدایی با زنی به نام کتایون همراه شدیم که استخر روباز خانهاش، نشان دهنده ثروت هنگفت او بود! او ریاست یک مجموعه بزرگ مد و لباس را برعهده دارد، مدل تربیت و بهصورت غیرقانونی به کشورهای دیگر صادر میکند.
به لحاظ ظاهری هم پوششی متفاوت از مردم عادی دارد. او و دوستش افسون، لباسهای گرانقیمت میپوشند و در همه ساعات روز، آرایشهای آنچنانی دارند. در خور ذکر است خودروی کتایون در این سریال، یک مرسدس بنز S ۵۰۰ است که حدود یک و نیم میلیارد تومان قیمت دارد. بعد از گذشت چند قسمت هم با فردی به نام اخگر آشنا شدیم که ثروتش در کنار داشتن قدرت، باعث شده بود هیچ چیزی برایش نشدنی نباشد!
کرگدن/ زنی که جزیره خصوصی دارد!
هرچند بعد از تماشای هفت قسمت از این سریال، هنوز گرههای زیادی درباره داستان آن وجود دارد، اما با زنی به نام «ونوشه» روبهرو میشویم که مدیرعامل یک شرکت تبلیغاتی است و ثروت فراوانی دارد! او در کنار داشتن خانه آن چنانی و خودروی لوکس و ... حتی در یکی از قسمتها برای قرار گذاشتن با یک فرد، او را با قایق شخصی به جایی شبیه جزیره شخصیاش دعوت میکند که مهمان توسط قایق بعد از مسیری تقریبا طولانی به آنجا میرسد.
گیسو، دختر دیگری در این فیلم است که مادر بسیار پولداری دارد، او هر روز با معلم خصوصی ورزشاش تمرین میکند و اتاق خصوصیاش شبیه یک سوئیت است. جالبتر اینکه مدل ماشین گیسو یک تویوتا FJ کروز لوکس است که قیمتش بین ۸۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان است.
دل/ خرج کردن یک میلیارد در یک شب!
دل، یک ملودرام است که در آن آرش با بازی حامد بهداد و رستا با نقش آفرینی ساره بیات، یکدیگر را دوست دارند و پس از فراز و نشیب فراوان به روز عروسی خود میرسند، اما ناگهان عروس، گم میشود! نشان دادن خانهای فوق لاکچری که قرار است آرش و رستا در آن زندگی مشترک شان را شروع کنند، از همان قسمت ابتدایی نشان داد این سریال هم در نمایش زندگی اشرافی، مسیر مانکن را خواهد رفت.
مسیر طولانی که از در ورودی خانه تا یکی از اتاقها با گلبرگهای قرمز زیر پای تازهعروس تزیین شده، چکی که بین داماد و پدرش رد و بدل میشود به مبلغ هشت میلیارد و پانصد میلیون ریال فقط برای هزینههای تالار، تالاری که دکور، خوراکیهایش و ... همه نشان از لاکچری بودن آن است فقط گوشهای از نمایش سبکزندگی اشرافی در این سریال است که تا به حال تنها سه قسمت آن پخش شده است.
سریالهای لاکچری را ببینیم یا نه؟!
در شرایط اقتصادی فعلی با وجود این همه فاصله بین ما و آدمهای این سریالها، تماشای این سریالها آسیبزاست.
سریالهایی مثل مانکن، دل و کرگدن، راهی شبکه نمایش خانگی شدهاند و سبکزندگی اشرافی را به مخاطبان نشان میدهند. مخاطبهایی که ممکن است در شرایط اقتصادی فعلی، از خودشان بپرسند با وجود این همه فاصله بین ما و آدمهای این سریالها، آیا لزومی دارد آنها را ببینیم؟
آسیبهای تماشای زندگیهای لاکچری بر روان ما
شاید بعد از تماشای چنین سریالهایی، با خودتان بگویید «ما کجا و آنها کجا!»، اما اشکال این جمله چیست؟ وقتی درباره «خود» حرف میزنیم، باید به دو بخش «خود واقعی» و «خود ایدهآل» توجه کنیم. جامعه میتواند در شکلدهی تصویر خود ایدهآل، نقش مهمی داشته باشد. مصداقش هم آثار نمایشی اشرافی هستند که یک زندگی کاملاً آرمانی را نشان میدهند.
هرقدر فاصله بین خود واقعی و خود ایدهآلمان زیاد شود، دچار اضطراب میشویم و هیجانهای منفی هم شدت میگیرند. در این حالت سعی میکنیم با سازوکارهای مختلف، از احساس پوچی، اجتناب و از خودمان مراقبت کنیم. این مشکل وجود دارد که در تله خودگوییهای منفی بیفتیم.
یعنی در مقایسه با شخصیتهای پولدار فیلمها، مدام با خودمان بگوییم «من خوب نیستم، چون کامل نیستم». احساس حقارت، تخریب عزتنفس و ناامیدی، تعدادی از آسیبهای مقایسههای افراطی است. بعضی از مخاطبها، بعد از تماشای آثار اشرافی، سعی میکنند سبک زندگیشان را مبتنی بر ارزشهای مالی بنا کنند تا از این طریق، بر احساس حقارتشان چیره شوند.
دیدن یا ندیدن، بستگی به خودتان دارد
با این حال، دیدن یا ندیدن این مجموعهها، بستگی به انتخاب آگاهانه و اولویتبندیهای شخصی شما دارد. اگر کسی، برنامهریزی کرده باشد که تا ماه آینده، یک مهارت جدید یاد بگیرد، ترجیح میدهد سه ساعت از وقتش را بهجای دیدن این سریالها، به مهارتآموزی اختصاص دهد. حتی برای سرگرم شدن هم میشود به گزینههای خلاقانهتر و مفیدتری فکر کرد، نه سریالی که منتقدان بسیاری دارد و در بخشهای مختلف هنری، ضعیف عمل کرده است.
مصرف کننده منفعل نباشید
با این حال، انتخاب با شماست که یک مصرفکننده منفعل باشید یا مخاطب آگاه و فعالی که حاضر نیست به پول، زمان و انرژیاش چوب حراج بزند! مخاطب آگاه، هرگز خودش را محکوم به انتخاب گزینههای دمدستی نمیداند؛ بلکه این توانمندی را دارد که به کمک تفکر انتقادی، محتواهای نمایشی را زیر سوال ببرد و فقط برای چیزهایی وقت بگذارد که واقعاً ارزشمند هستند.
زندگی لاکچری بدون احساس رضایت نمیارزد
اگر بعد از تماشای این سریالها حسرت زندگی آنها را خوردید، باید این هیجانات منفی را مدیریت کنید.
این روزها، «لاکچری» فقط یک هشتگ نیست بلکه تبدیل به یک طبقه اجتماعی، سبک زندگی و حتی ارزش مهم شده است، اما لازم است از خودمان بپرسیم سبک زندگی تجملاتی، برای چه کسی ارزشمند قلمداد میشود؟ برای من یا برای آنها؟ افراد با هویتهای بالغتر و مستقلتر میتوانند فارغ از ملاکهای بیرونی، برای خودشان زندگی باکیفیتی را بسازند. حتی اگر اجزای مختلف جامعه مثل فضایمجازی، سلبریتیها، فیلم و سریالها، لوکسگرایی را یک ارزش تعیین کرده باشند، افراد پختهتر خودشان را ناچار به پذیرش نمیدانند.
فاعل زندگی خودتان باشید
هرقدر اجازه بدهیم دیگران، به شکل مستقیم یا غیرمستقیم برای زندگیمان تصمیم بگیرند، احساس «فاعلیت» خودمان را از دست میدهیم. نبود فاعلیت، باعث میشود حس ناامیدی در ما غلیان پیدا کند و کمکم دچار خلق افسرده یا اختلال افسردگی شویم، زیرا با خودمان میگوییم «از دست من که کاری برنمیآید، این دیگران هستند که تعیین میکنند من باید چه چیزی را دوست داشته باشم و...»؛ بنابراین نیاز است ارزشهای درونی و منحصربهفرد خودمان را به رسمیت بشناسیم. در این صورت، وقتی فرش قرمزی از گلبرگها را زیر پای تازهعروس سریال دل میبینیم، احساس حقارت نمیکنیم، زیرا ارزشهای ما چیزهای دیگری هستند و خودمان سناریوی زندگیمان را نوشتهایم، نه نویسنده یک سریال با حامیان مالی میلیاردی! مهم این است باور داشته باشیم که قرار است ما زندگیمان را شکل بدهیم، نه کلیشههای ناکارآمد سریالها.
در ستایش کافی بودن
تجملات یعنی برآورده کردن افراطی و غیرضروری یک نیاز بهطور کامل و بینقص. مثلاً میشود با هزینه مقرونبهصرفه، یک عروسی را برگزار کرد. مراسم کمخرجی که شما را به زحمت اضافه نیندازد کافی است، اما کافی، برای لاکچریدوستها معنا ندارد. آنها دنبال کاملترینها و بهترینها هستند.
راستی آیا زندگی واقعی آن قدر ارضاکننده است که بتوانیم همیشه تمام نیازهایمان را کامل برطرف کنیم؟ افراد پخته و سالم، خواهان شرایط بهتر هستند و برای رسیدن به خواستههایشان هم تلاش میکنند. در عین حال بعد از رسیدن، احساس رضایت میکنند. احساس مثبتی که ممکن است لاکچریبازها از آن بیبهره باشند. درست مثل شخصیت کتی در سریال مانکن که به نظر میرسد پشت آنهمه امکانات سنگر گرفته است تا از شخصیت شکنندهاش محافظت کند. (اگرچه این مفهوم بهدرستی به مخاطب انتقال پیدا نمیکند و بیشتر، اموال او به رخ بیننده کشیده میشود).
راههایی برای حسرت نخوردن!
قدم اول این است که شرایط خودتان را با موقعیت بازیگرها و فضای سریالها مقایسه نکنید، زیرا مقایسه و نتیجهگیری منفی، نوعی خودتخریبی است، اما برای مدیریت هیجانهای ناخوشایند در برابر نمایش لوکسگرایی در آثار نمایشی، لازم است کارهایی انجام دهید که برخی از آنها را با هم مرور میکنیم.
شاید «پول»، برای لاکچریبازها مهمترین ابزار کسب اعتبار و جایگاه اجتماعی باشد و معنای زندگیشان هم در لوکس گرایی خلاصه شود، اما افراد رشدیافته، میتوانند به شکل متوازنی، ارزشهای مختلف را در زندگی محقق کنند. همدلی با دیگران، مهارتآموزی، معنویت و ... فقط تعدادی از ارزشهای مهم دنیا هستند و رسیدگی به آنها کمک میکند تا در نهایت یک زندگی رضایتبخش و معنادار را بسازیم.
از طرف دیگر، ما میتوانیم با چند راه مؤثر، خودمان را در برابر موج لاکچری در جامعه مجهز کنیم. خودآگاهی (آگاهی از ظرفیتها و کمبودهای شخصی)، امکان رشد را برایمان فراهم میکند. فهرست کردن داشتهها (سرمایههایی مثل دوستان خوب، سلامتی، خلاقیت، منابع مالی و...)، کمک میکند تا احساس حقارت کمتری داشته باشیم.
از همه مهمتر این است که سعی کنیم با خودمان مهربان باشیم. شفقت به خود، یک مفهوم روانشناختی است که در بزنگاههای حیاتی به کار ما میآید. دیدگاه مشفقانه، اجازه نمیدهد خودمان را به خاطر کاستیهایمان سرزنش و تخریب کنیم بلکه میتوانیم نقصها را بهعنوان یک واقعیت انسانی بپذیریم و برای تغییر آنها اقدام کنیم. ما معمولاً با عزیزانمان مهربانتر رفتار میکنیم، اما در ارتباط با کمبودهای شخصی، سختگیرانه واکنش نشان میدهیم.
نکته دیگر، تقویت عزتنفس است. عزتنفس یعنی حتی باوجود کاستیهایمان، احساس ارزشمندی کنیم. این مؤلفه روانشناختی، بخشهای مختلفی دارد که یکی از آنها مربوط به هدفگذاری است. مثلاً هربار که سراغ اهداف بسیار بزرگ بروید و شکست بخورید، عزتنفستان را کم رنگ میکنید. تلاش برای رسیدن به یک زندگی لاکچری، یعنی خدشهدار کردن عزتنفس. حتماً برای خودتان اهدافی چالشبرانگیز در نظر بگیرید، اما اهدافی که در دسترس باشند.
تب زندگی لاکچری در خانوادهها را سرد کنیم!
اگر همراه کودک و فرزند نوجوانتان پای این سریالها مینشینید، باید چند نکته مهم را مدنظر قرار دهید.
بهعنوان والدین، این جمله معروف را فراموش نکنید که «صدای عمل شما بلندتر از صدای فریادتان است». نمیتوانید همزمان با دیدن سریالهای لوکس، دلتان بلرزد و حسرت بخورید و درعینحال بخواهید یک زندگی کمهزینه و رضایتبخش را به فرزندتان یاد بدهید، زیرا کودکان و نوجوانها، بهخوبی متوجه تناقضهای والدین میشوند پس لازم است خودتان واقعاً طرفدار زندگی قابلقبول باشید.
کودکتان را بدون شرط دوست داشته باشید
کودکان تان را همانطور که هستند دوست داشته باشید. پذیرشِ شرطی باعث میشود آنها مدام دنبال تایید بیرونی و شروط مختلف پذیرش بگردند. همین موضوع در بزرگسالی باعث میشود با هر مد و ملاکی بخواهند تغییر کنند، چون فکر میکنند برای پذیرش توسط دیگران، حتماً باید کامل و ویژه باشند.
فرزندپروری باکفایت را بیاموزید
قرار نیست نیاز بچهها همیشه بهطور کامل برآورده شود. کمک کنید تا بچهها با مفهوم کافی بودن و حس رضایت آشنا شوند. همینکه با امکانات فعلی، خوشحال باشند کافی است. در کنار همه این موارد، سعی کنید فیلمهای سرگرمکنندهای را دنبال کنید که برای فرزندانتان مفید باشند و نه لوکس و لاکچری! هرچند شاید بگویید که در این روزها، گزینهای در بین سریالهای ایرانی وجود ندارد که لاکچری نباشد و حق هم با شماست.
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۱۰۹۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این صدا سالها در رادیو درخشید/ یک نکته درباره «حشاشین»
خبرگزاری مهر-گروه هنر-عطیه مؤذن؛ «هفت روز سیما» عنوان یک بسته خبری-تحلیلی است که در پایان هر هفته به بازخوانی متن و حاشیه اتفاقات خبری صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی میپردازد. همچنین در این بسته، نیمنگاهی هم به شایعات و اخبار غیررسمی داریم و در تلاش هستیم در کوتاهترین زمان ممکن از مهمترین اخبار هفته در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی باخبر شوید.
امروز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه میتوانید با شماره ۱۴۷ بسته خبری «هفت روز سیما» همراه شوید.
چهره هفته؛ مسعود اسکویی
معدود چهرهها و حرفهایهای رادیو هستند که تا آخر عمرشان در همین رسانه مانده و به آن وفادار می مانند. بسیاری از این رادیوییها به دلایل مختلف بعد از مدتی به تلویزیون و یا حتی دیگر مدیوم های رسانه ای می روند. مسعود اسکویی گزارشگر و گوینده پیشکسوت از جمله همین حرفه ای های استثنایی بود که مدتی در حوزه گزارشگری ورزشی فعالیت کرد و سپس به رادیو رفت و سال ها در پشت میکروفن های رادیو صدایش درخشید.
اسکویی شاگردان بسیاری را هم در رادیو تربیت کرد و به صدای خاص رادیو معروف بود. وی از سال ۶۰ به بعد به رادیو رفت و مسابقات ورزشی را گزارش می کرد. او قدیمی ترین مجری کارشناس و گوینده ورزشی صداوسیما بود که دوره تهیه کنندگی برنامه های تلویزیونی را در آلمان گذراند.
هنرمندان و گویندگان رادیو نسلی از فعالان را تربیت کرده اند اما کمتر شناخته شده اند و کمتر این اقبال را داشته اند که در مقابل دوربین های تلویزیون به چهره بدل شوند. مسعود اسکویی البته جزو نامدارها بود که از او هم تصویر اندکی در رسانه ها وجود دارد و بیشترین ویدیوهایی که در این چند روز از او دیده شد به برنامه های «چهل تیکه» و «خندوانه» مربوط می شد که باز هم غنیمتی است.
گمانه زنی هفته؛ غیبت بهرام افشاری از پایتخت
یکی از شخصیت های «پایتخت» که در فصل های اخیر در کنار تیم حضور داشت و بازی او به چشم آمد بهرام افشاری با نقش بهتاش بود.
یکی از رسانه ها این هفته خبر داد که بهرام افشاری در فصل جدید «پایتخت» حضور ندارد و بعد گزارش های ویژه ای در فضای مجازی منتشر شد و از چرایی این غیبت پرسش کردند.
برخی نیز نبود او در این سریال را با هوتن شکیبا مقایسه کردند که اگرچه در سینما و در فیلم های سینمایی بعد از «لیسانسه ها» به یک ستاره بدل شد و نقش های اصلی بازی کرد اما بعد از آن دوباره با «فوق لیسانسهها» به تلویزیون بازگشت و عوامل سریالی را که خود از شخصیت های اصلیاش بود تنها نگذاشت.
به این ترتیب بهرام افشاری این هفته به سوژه چندین گزارش خبری بدل شد و رسانه ها از همین زاویه او را رصد کردند. تمرکز بیش از حد برخی روی این موضوع هم کمی چالش برانگیز شد که ممکن است پروپاگاندایی برای این بازیگر بفروش این روزهای سینمای ایران باشد یا این که صرفاً یک مطالبه؟!
بهرام افشاری از سال گذشته با فیلم «فسیل» توانست به یک پدیده بدل شود و امسال هم فروش خوب «سال گربه» نشان داد که موفقیت فیلم های او چندان هم بی ربط به حضورش هم نیست.
حاشیه هفته؛ ممنوعیت حشاشین
سریال «حشاشین» مدتی است که به سوژه بحث برانگیزی بدل شده است. این سریال سوژه خود را روی حسن صباح گذاشته است که رهبر فرقه اسماعیلیه است. سریالی که در مصر ساخته شده و هزینه زیادی هم در میان سریال های عرب زبان برای تولیدش صورت گرفته است.
نگاه سریال به ایران و حتی رویکردهای نهایی آن در معرفی ایران در منطقه و پیوند زدن با برخی مسایل روز باعث شد تا سریال به دلیل آنچه تحریف از طرف ساترا اعلام شد، ممنوع شود.
پیمان جبلی رییس صداوسیما نیز در پی این حواشی به حذف سریال «حشاشین» از شبکه نمایش خانگی واکنش نشان داد و گفت: ساترا مسؤولیت دارد که جلوی هر آنچه که محتوای تحریف شده است و به فهم و درک اجتماعی لطمه میزند و افکار عمومی را منحرف میکند، بگیرد.
این سریال که در برخی سکوها و پلتفرم ها عرضه می شد با اعلام ساترا از این سکوها حذف شد. به این ترتیب دو روز بعد از ابلاغ نظر شورای صدور مجوز ساترا در خصوص ممنوعیت پخش «حشاشین» از سکوهای نمایش خانگی ایران، فیلیمو هم این سریال را از روی خروجی خود حذف کرد.
یک نکته نسبت به چنین آثاری اطلاع رسانی تحلیلی به دور از جنجال است. اعلام ممنوعیت صرف در چند روز گذشته بیشتر باعث شد این سریال بر سر زبان ها بیفتد و مخاطب بخواهد این مجموعه را ببیند و صرفاً بر هیجان دیدن سریال افزوده شود. در کنار این اعلام ممنوعیت اما ساترا لازم است با نگاهی آسیب شناسانه تر درباره این مجموعه و حتی تحریف های آن سخن بگوید.
خبر هفته؛ فعلاً «نون.خ ۶» نداریم
سوال اولیه از همه برنامه سازان، تهیه کنندگان و کارگردانان در انتهای پخش یک اثر باکیفیت و غنی این است که آیا این آثار فصل جدیدی خواهند داشت یا خیر. با همین رویکرد اولین سوال بعد از پایان پخش سریال ها همین است که به فصل بعدی هم می رسند؟
به ویژه سریال هایی مثل «پایتخت»، «نون.خ» و «زیرخاکی» که بعد از چند فصل هم محبوبیت کسب کرده اند و هم طرفدارانی پیدا کرده اند که مشتاقانه منتظر هر فصل از این سریال ها هستند.
در نشست خبری «نون.خ» که این هفته برگزار شد یکی از سوالات از مهدی فرجی تهیه کننده سریال همین بود که قرار است این مجموعه فصل بعدی داشته باشد یا خیر. فرجی هم با اشاره به پست سعید آقاخانی بیان کرد که این فعلاً پایان «نون.خ» است و قرار نیست سریال فصل جدیدی داشته باشد.
سریال «نون.خ» به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیه کنندگی مهدی فرجی در پنج فصل تاکنون ساخته شده است و فصل پنجم با اقبالی بیشتر نسبت به فصل قبل توانست امسال در صدر سریال های پربیننده تلویزیون قرار بگیرد.
این فصل علی رغم حواشی ای که داشت برگ برنده های مختلفی رو کرد؛ هم سراغ یک قومیت دیگر رفت و باعث شد سریال یک بار دیگر تنوع مناطق مختلف ایران را به نمایش بگذارد و هم با پرداخت به صنایع دستی بار فرهنگی سریال را بالا برد.
این مجموعه در عین حال تلاش کرد در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان فارغ از زیبایی های طبیعت این خطه از کشور، محرومیت های آنها را هم به تصویر بکشد و یا کولبرها را به دل قصه بیاورد.
پیشنهاد هفته؛ جعبه سیاه
برنامه «جعبه سیاه» با اجرای امیر عضد در ایام ماه مبارک رمضان از آنتن شبکه افق پخش شد و عجیب است که هیچ اطلاع رسانی برای این برنامه نشد. این چند روز اما وایرال شدن برخی ویدیوهای این برنامه باعث شد بیشتر در کانون توجه قرار بگیرد.
یکی از ویدیوهایی که این هفته باعث شد این برنامه مورد توجه واقع شود گفت و گو با احمد ابوالقاسمی قاری قرآن و داور «محفل» بود که درباره علاقه اش به موسیقی می گفت و ضمن یاد کردن از محمدرضا شجریان از علیرضا قربانی و نسبت فامیلی خود با او گفت که باعث شده در کنسرت هایش هم حضور داشته باشد.
همین بخش از برنامه باعث شد خیلی ها نسبت به برنامه کنجکاو شوند و بخواهند در جریان دیگر قسمت های آن قرار بگیرند.
هرچند «جعبه سیاه» برنامه رمضانی شبکه افق بود و پخش اصلی آن به پایان رسیده است اما بازپخش برنامه از شبکه افق در پنجشنبه شب ها ادامه دارد.
امیر عضد اجرای گفتوگوها را بر عهده دارد و داوود مرادیان تهیه کننده است.
کد خبر 6095094 عطیه موذن